همه چیز در باره اسلام

همه چیز درباره اسلام

                                                  بسم الله الرحمن الرحیم

  روز محشرزشفاعت خویش                               حشر دیگر به پاکند زهرا

  همچو مرغی که دانه برچیند                             دوستان خودرا جدا کند زهرا

  چه شود زرحمت بسیارش                                حاجات ماراروا کند زهرا

سلام علیکم;

با عرض ارادت خدمت بزرگ بانوی دو عالم حضرت زهرا(س) قسمت سوم داستان را اغاز مینمایم

 بنی اسرائیل که تا زمان یوسف حدود400یا500 نفر بودند بعد از400 سال حدود600/000نفر شده بودند یکی از شکنجه هایی که برای آنهادر نظر میگرفتند این بود که در طی سال شما نمیتوانید بیشتر از چند پسر داشته باشید، اگر از آن  تعداد بیشتر میشد پسر هارا سر میبریدند و دختر هارا به خانواده هاتحویل میداداند مصری ها تمام تلاش خود را میکردند که منجی را از بین ببرند. ودیگر اینکه میخواستند این ها هیچ هنری نداشته باشند مثلا وقتی که حضرت موسی بیاید با این انسانهای بیکار و بی هنر باید چه کار کند، زمانی که موسی به دنیا آمد، خداوند به مادر موسی وحی کرد که اورا در صندوقی بگذارد و به آب بیندازد مادر موسی که میخواست سفارش یک جعبه را بدهد در بین بنی اسرائیل حتی یک نفر را هم پیدا نکرد که هنر این کار راداشته باشد  به ناچار به یک نجار قبطی سفارش داد جعبه باید طوری ساخته میشد که هوا در آن جریان میداشت، نجار که مشکوک شده بود چندین بار خواست موضوع را به فرعون اطلاع دهد ولی هر بار که نزد فرعون میرفت به امر خدا زبانش بند می آمد و به لکنت می افتاد.

منجمین آمدند به فرعون گفتند منجی که یوسف وعده داده بود به همین زودی ها بدنیا می آید اولین کاری که فرعون کرد این بود که مردان و زنان بنی اسرائیل را از هم جدا کرد تا نطفه بسته نشود.

ادامه داستان در پست بعد...

                                                 والسلام علی من التبع الهدی

نوشته شده در شنبه 24 فروردين 1392برچسب:,ساعت 17:57 توسط نبوی نژاد| |

               بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم :

با استعانت ازخدای متعال قسمت دوم داستان راشروع می نمایم.

دوم اینکه برادران من این منجی که بیاید،نیازبه یارویاورداردوبایدشما درطی این چندسال تامی توانیدنسل بنی اسرائیل رازیاد کنید اگر یاورانش کم باشدکاراییش کم می شودتمام حرفهای یوسف بعدازیوسف عیناًجامه عمل پوشیده شد.

قرنها به همان منوال گذشت که آنها پیش بینیهای یوسف رادیدند که صحیح ازآب درآمد،دستورات یوسف راجدی گرفتند.یکی ازدیادنسل وانتظار برای منجی،اماهرچه فرعونیها به اینها ظلم بیشتری می کردنداینها بیشتردست به دامن خدابودند.فرعونیهاتمام کارهاراازبنی اسرائیل گرفتند تاجایی که حتی قدرت راهم ازمردان خانواده گرفتند،یعنی مردان دربین خانواده شان هیچ مقام وقدرتی نداشتندوهر چند خانواده مصری زیرنظر یک سربازمصری اداره میشد.مردان خانواده هر چقدرکارمی کردند باید پولهارامی دادند به سربازمصری تااو تصمیم بگیردکه چگونه خرج شود.

هیچ چیزی برای اینها باقی نگذاشتند آنهامطمئن بودندوعدهای که یوسف برای آمدن منجی داده بود حتمی عملی خواهدشدوآن راجدی گرفتندتا400سال گذشت وبنی اسرائیل که تازمان یوسف400،500نفر بودندبعداز400سال شده بودند000/600نفر

ادامه داستان درقسمت بعد                والسلام علی من التبع الهدی

نوشته شده در یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:,ساعت 19:20 توسط نبوی نژاد| |

بسم الله الرحمن الرحیم وبه نستعین

ای نورتوشمع مشرقین ادرکنی                 وی مهدی ام الحسنین ادرکنی

یابن الحسن ازپافتادیم بیا                        ای منتقم خون حسین ادرکنی

سلام علیکم به وبلاگ من خوش آمدید، به عنوان اولین پست میخوام با عنایت خداوندمتعال بحث یهودشناسی روآغازکنم.

داستان پیدایش بنی اسرائیل: کلمه بنی اسرائیل به  چه معناست؟ به زمانی برمی گردد که حضرت ابراهیم (ع) تااواخرعمرفرزندی نداشت، وچندسال آخرعمر خدادوفرزندبه اومی دهدبه نام های اسماعیل واسحاق،ازنسل حضرت اسماعیل پیامبری نداریم تازمان حضرت رسول اکرم(ص)ازنسل حضرت اسحاق  پیامبر زیادداریم.بعدازحضرت اسحاق حضرت یعقوب آمدکه خدابه او12 فرزندداد که حضرت یوسف هم ازفرزندان اوبود ونام دیگریعقوب اسرائیل است. کلمه اسرائیل درزبان خودشان به معنای عبدا... است(بنده خدا) فرزندان یعقوب که12 تا بودند میشوند بنی اسرائیل.

بنی اسرائیل آدمهای بدی نیستند ویکتا پرستندواهل عمل صالح اند.ازبین برادران یوسف که پیامبر بودودارای زیبایی که داستانش راهم مکرراً دیدیدوشنیدید که چه طور به دستگاه مصر راه یافت وبرادرانش اوراپیدا کردند وشدند خانواده سلطنتی ودرمنطقه فلسطین زندگی خوبی داشتند.

مردم به چنددلیل یوسف راخیلی دوست دارند،چون عزیز مصراست وپیامبرخداست ومردم رابه یکتا پرستی دعوت میکند وآنها راازسختیها نجات میدهد.وزیر عالی بودوازقشرآسیب پذیر،وازطبعه بی دردنبود واینکه زیبا بود،حاکم خوشگل راهمه دوست دارند.چون فطرت انسان زیبا طلب است.درآخرعمر یوسف برادرانش راجمع کردوگفت،تابه حال باآرامش زندگی کرده اید مردم چون من رادوست دارند شما راهم دوست دارند،اگرمن ازاین دنیا بروم فرعون خدا پرست هم ازدنیا برود اولین کاری که انجام می شود این است که فرعون مشرک سرکار می آید ودین هم بت پرستی می شود وبه محض اینکه دین غالب عوض شود شما هم میروید زیرشکنجه ودیگراینکه شما خارجی هستید وتا بتوانند به شماها ظلم میکنند،نه ازدین شما استقبال میکنند ونه خودتان راقبول میکنند.تمام مشاغل دولتی راازشما می گیرند وازدربارخارجتان میکنندوبعدمردم بنی اسرائیل رابه بردگی می گیرندوحتی خانواده تان راهم ازشما می گیرند. ولی یک بشارت دارم سالهای سال مورد ظلم قرار می گیریدوفقرواستضعاف شمارواحاطه میکند بشارت میدهم خدا پیامبری رابرشما مسلط می کندکه به مصر فرودمی آید،ظلمها راازبین می بردومنجی شما می شودیاد منجی کنید ودست دعابرای فرجش بالا ببرید.

ادامه داستان انشاءا...درپست بعدی...             نظرفراموش نشود              ومن ا...التوفیق

نوشته شده در پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:,ساعت 19:5 توسط نبوی نژاد| |


Power By: LoxBlog.Com